جدول جو
جدول جو

معنی شیخی کرمانی - جستجوی لغت در جدول جو

شیخی کرمانی
(شَ خیِ کِ)
از شعرای سلطان مراد ثانی. او راست دیوانی بترکی و خردنامه و منظومه ای ترکی که برای محمد بن یلدرم کرده. خسرو و شیرین، مثنوی ترکی که به امر سلطانمرادبن سلطان محمد نظام کرده ولیکن ناتمام ماند وبرادرش جمال آنرا کامل کرده است. (از کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غَ یِ کِ)
از متأخران اهل عرفان و از ترکان کرمان بود. تقی الدین اوحدی کازرونی صاحب تذکرۀ عرفان نویسد: او را ملاقات کردم متتبع احوال عرفا بود و مسافرت میکرد. به سال 1017 هجری قمری کشته شد. این رباعی از اوست:
عصیان چو عرق میچکد از جامۀ ما
دوزخ شده عودسوز هنگامۀ ما
صبح ازل از ضمیر پاکان برخاست
شام ابد از سیاهی نامۀ ما.
(از ریاض العارفین چ 1305 ص 119)
لغت نامه دهخدا
(رَ دیِ کِ)
یا رشیدی بافقی. ملا قاضی، پسر ملا یعقوب کرمانی. از گویندگان هجری پارسی زبان قرن یازدهم بود که به حسن خط نیز شهرت داشت. ابیات زیر از اوست:
منشین ز طلب دامن همت برزن
واندر ره دوست دیده بر نشتر زن
گیرم بدرون خانه راهت ندهند
نومید مباش و حلقه ای بر در زن.
(از قاموس الاعلام ترکی ج 3).
و رجوع به تذکرۀ نصرآبادی ص 307 و 308 و تذکرۀ خوشگو حرف ’ر’ و آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 123 و روز روشن ص 242 و فرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا